بررسی کلی
تحقیق از محمود عطاگزلی
«سلطان حبی خواجه» فرزند حکیم سلیمان آتا، اولین شیخی است که طریقت یسویه را هزار سال پیش به منطقه ترکمنصحرا آورد. ما به خاطر اهمیت شناخت طریقت یسویه و مشایخ آن، بر آن شدیم تا به تحقیق در زندگی او بپردازیم. حبی خواجه در ترکمنصحرای ایران در حد فاصل جنگل گلستان و منطقه گلیداغ در بالاترین نقطه کوهی به همین نام، مدفون است.
تاکنون در این مورد هیچ تحقیقی صورت نگرفته است. در این مقاله که برای اولین بار منتشر میشود، سعی شده است آخرین نکات بدست آمده دربارهی وی ارائه شود.
۱۳۹۴/۱۱/۰۷
مقدمه
طریقت یسویه در قرن ششم هجری، پیش از طریقت نقشبندیه در میان ترکمنها و دیگر ترکان رواج یافت. مؤسس این طریقت، خواجه احمد یسوی (فوت ۵۶۲ ه.ق)، در زمان زندگانی خود، مریدان فراوانی را از نقاط مختلف ترکستان تربیت نمود. در آن زمان،حاکمیت سیاسی ماوراء النهر و خراسان، پس از ملکشاه در ید قدرت سلطان سنجر (فوت ۵۵۲ ه.ق) قرار گرفت. در همین زمان که خوارزمشاهیان در حال تشکیل یک دولت بزرگ اسلامی بودند، طریقت یسویه به عنوان یک حرکت اسلامی نیرومند در شرق ترکستان به جریان پرشتاب خود ادامه میداد. (۱) این طریقت، نخست در حوضهی رود سیحون در تاشکند و اطراف آن و بعد در جنوب دریاچهی آرال در ناحیهی خوارزم گسترش یافت. طریقت یسویه، در همان زمان در ماوراءالنهر – مرز بین دو رود سیحون و جیحون – به صورت گستردهای رواج یافت. از طرفی دیگر، توسط دراویش قبچاقی از شمال غربی ترکستان به طرف خراسان، آذربایجان و آناتولی پیش رفت.(۲)
طریقت یسویه تا زمان ظهور طریقت نقشبندیه – قرن ۱۶-۱۵ میلادی – در تمامی ترکستان و خراسان و حتی کشمیر، کابل، دیاربکر، استانبول و حجاز توسط دراویش یسوی کار میشد. این طریقت، پس از ظهور نقشبندیه و طریقتهای بزرگ دیگر همچون کبرویه و چشتیه رو به افول نهاد. مؤسس طریقت نقشبندیه، محمد بهاءالدین بخاری (شاهِ نقشبند) خود از مشایخ یسویه همچون «قثم شیخ» و «خلیل آتا» کسب فیض نموده است، بدین ترتیب میتوان ادعا داشت که طریقت نقشبندیه در واقع ادامه طریقت یسویه است.
از خلفای نخست خواجه احمد یسوی میتوان از حکیم سلیمان آتا باقیرغانی نام برد. حکیم سلیمان آتا مشهورترین خلیفهی یسوی در بین ترکمنها است. این اشتهار را میتوان به سبب حکمتهایی دانست که به شیوه و سبک پیر خود سروده است. او اولین و مشهورترین پیرو ادبی خواجه احمد یسوی به شمار میرود.
«سلطان حبی خواجه» فرزند حکیم سلیمان آتا، اولین شیخی است که طریقت یسویه را هزار سال پیش به منطقه ترکمنصحرا آورد. ما به خاطر اهمیت شناخت طریقت یسویه و مشایخ آن، بر آن شدیم تا به تحقیق در زندگی او بپردازیم. حبی خواجه در ترکمنصحرای ایران در حد فاصل جنگل گلستان و منطقه گلیداغ در بالاترین نقطه کوهی به همین نام، مدفون است.
تاکنون در این مورد هیچ تحقیقی صورت نگرفته است. در این مقاله که برای اولین بار منتشر میشود، سعی شده است آخرین نکات بدست آمده دربارهی وی ارائه شود.
دربارهی خانوادهی سلطان حبّی خواجه
حبی خواجه چهارمین فرزند حکیم سلیمان آتا است. زندگانی سلطان حبی که بیشتر به افسانه شباهت دارد به مراتب شنیدنیتر از دیگر عرفای ترک – ترکمن است.
در رسالهی «حکیم آتا» اشاره شده است که سلطان حبی دو برادر داشت. در این رساله، نام فرزندان حکیم آتا بدینگونه آمده است: اصغر خواجه، محمود خواجه و حبّی خواجه. «شجرهنامهی آتای ترکمن» تعداد فرزندان حکیم آتا را با افزودن نام «قوچغار خواجه» به چهار میرساند.(۳)
در بارهی زندگانی سلطان حبی در «رسالهی حکیم آتا» اینگونه آمده است: «حکیم آتا از عنبر انه دارای سه فرزند به نامهای محمود خواجه، اصغر خواجه و حبّی خواجه شد.
نام پدر سلطان حبی، «حکیم سلیمان آتا باقیرغانی» (وفات ۵۸۲ هجری) و نام مادر وی «عنبر» دختر بوراقخان ( یا «بوغراخان») است. (۴)
علت مهاجرت سلطان حبی به ترکمنصحرای ایران
حکیم آتا دو فرزند بزرگتر خود – محمود خواجه و اصغرخواجه – را برای کسب علوم قرآنی نزد «جار الله زمخشری» -عالم و مفسر مشهور – به خوارزم میفرستد. کوچکترین فرزند او، حبی خواجه، هر روز سوار بر اسب به شکار آهو میرود و شکار خود را نزد پدرش میآورد. حکیم آتا برای اطلاع از ترقیات روحی فرزند خود به فکر امتحان وی بر میآید. آتا مریدی به نام شیخ سعد – برادر کوچکتر سلطان سنجر ماضی(۵) (فوت ۵۵۲ هـ. / ۵۸- ۱۱۵۷ م.)- در قصبهی طرادیگان واقع در ولایت جونوق داشت. آتا نام او را ندا میکند، شیخ سعد طرفهالعین میآید. آتا، حبی خواجه را نیز ندا میکند، اما او بعد از مدتی میآید. پدر از وی سبب دیرکردش را میپرسد. او ادعا میدارد که در دریای محیط در حال نجات غریقها بوده است. پدر باور نمیکند. حبی خواجه میگوید که نجات یافتگان پنج ماه دیگر یازده سکهی طلا به عنوان شکرانه خواهند آورد. اینگونه نیز میشود، بعد از پنج ماه عدهای میآیند و شکرانه به سلطان حبی میدهند و مریدش میشوند. حکیم آتا از عروج روحی فرزند خود متعجب میشود. روزی حکیم آتا نه گاو قربانی میکند و در غیاب سلطان حبی، با دیگر مریدان به ذکر مشغول میشود. در این بین حبی خواجه با آهوانی که شکار کرده میآید و از این اینکه پدر وی را دعوت نکرده است اندوهگین میشود. با کرامت گاوها را زنده میکند و تمامی مردم به او گرایش پیدا میکنند. حبی خواجه به پدر میگوید که من برای همیشه از اینجا میروم و به حجرهی خود وارد میشود، کفن میپوشد و غایب می شود.»(۶)
در این باره، در شجرهنامهی آتا آمده است: «حکیم سلیماننینگ تؤرت اوغلی بار اردی. بیرینینگ آدی اصغر خواجه، و بیرینینگ آدی قوچغار خواجه و بیرینینگ آدی محمود خواجه و بیرینینگ آدی سلطان حبی خواجه – سلّمهم الله – اردیلر، تیریک صورتی بیرله غایب بولدولار.» (۷)
حکیم آتا برای یافتن فرزند خود به تمام مناطق افرادی را گسیل میدارد، اما از او اثری پیدا نمیشود. حکیم آتا در رثای فرزند خود شعری دارد که در «دیوان حکمت» وی آمده است. این شعر را در اینجا میآوریم:
واه دریغا یرنینگ گؤکنینگ آراسیندا،
یتوردیم من شونقار قوشوم تاپماس منأ.
یارانلار سیز تیلاکده من ایستاکـده،
ییـغلابـان گـؤزده یـاشیم سیلـماس منأ.
ییغلابان گؤزده یاشینگ سیلغیل تییرلر،
تؤرت یانینگغا ازگو – سوراغ سالغیل تییرلر،
ایستهبان جان قوشومنی بوُلغوُل تییرلر،
من آنگا آرام – قرار قیلماس منأ.
من آنگا آرام قرار نتاک قیلغوم،
اتیم اریب، منگزیم سولوب قایدا بارغوم،
یا الها! بوُلوُنماسا من قوُل اؤلگوم،
سوراغینگنی اشیتسم دورماس منأ.
قوشومنینگ آدی گلور شام – عراقدا،
حرم بیرله خطیدن، اول تاش – ایراقدا،
پرواز قیلیب یؤری دییرلر، جان فراقدا،
من آنینگ یوللارینی بیلمس منأ.
یولونی بیلمهسم تییب نه قیلایین،
عالم اوکوش امکاک قایان گؤرهیین،
یارانلار سیز قاتینگیز من بارایین،
من بارسام اوشال یردن گلمس منأ.
من بارسام بوُلغای موُ آندا قوشوم،
بوُلوُنماسا دشوار بوْلوُر منینگ ایشیم،
قوْلوُمغا قوْنسا یتگیر شونقار قوشوم،
غاز – قوُ قارشوُ گلسه سالماس منأ.
قوشومغا آت بریلدی آدم توزی،
خوجه علی – قول سلیمان حکمت سؤزی،
کیم بیلدی، کیم بیلمهدی بو سرّ سؤزی،
مولامنینگ سرّلارینی بیلمس منأ. (۸)
ترجمه: «آه دریغا! در میان آسمان و زمین پرندهی سنقر خود را گم کردهام و آن را نمییابم. ای یاران، شما در دعائید و من از فراق او اشک از چشمانم جاریست.
میگویند که با گریه اشک از چشمانم جاری سازم و به چهار طرف جویندگانی را برای یافتن وی بفرستم. میگویند که باید آن پرنده همچون جانم را پیدا کنم. من در جستجوی اویم و قراری ندارم.
چگونه در فراق او آرام گیرم؟ لاغر گشتهام و رنگ بر چهره ندارم، از کجا او را بیابم؟ اگر خبری از او بشنوم، درنگ نخواهم کرد.
خبر پرندهی من از شام و عراق و حرم و ختای میرسد. میگویند که پرندهی من در آنجاها پرواز میکند. جان من در فراق وی میگدازد، چه کنم که راه را نمیدانم.
چه کنم؟ از که کمک و یاری خواهم؟ ای یاران! اگر او را یافتید تحمل کنید تا من برسم. اگر من بدانجا روم، دیگر باز نخواهم گشت.
اگر من بدانجا روم آیا پرندهام را خواهم یافت؟ اگر او را پیدا نکنم، کار من دشوار خواهد شد. اگر آن پرندهی سنقر من بر دستانم بنشید، اگر غاز و قو هم به نزد من بیاید، آنها را تحویل نخواهم گرفت.
پرندهی من از جنس آدم است. ای سلیمان! آیا سخنان حکمتآمیز و پر راز و رمز تو را کسی فهمیده است؟ من بر اسرار پروردگارم واقف نیستم.»
تولد و وفات سلطان حبی
تاریخ تولد و وفات سلطان حبی تاکنون برای ما معلوم نشده است. اما با توجه به وفات پدر وی حکیم آتا در سال ۵۸۲ هجری بر میآید که وی پیش از این تاریخ بدنیا آمده و بعد از این تاریخ نیز فوت کرده باشد. با توجه به محدودیت منابع تاریخی در این باره فعلاً اطلاعات دقیقتر را به فرصتی دیگر میگذاریم.
نسبنامه سلطان حبی
مهمترین منبعی که دربارهی نسبنامه «سلطان حبی خواجه» در اختیار ماست «شجرهنامهی آتا»، میباشد. در این شجرهنامه نام پدران سلطان حبی ذکر شده است. گرچه در این شجرهنامه به ذکر نامها بسنده شده است با این وجود برخی مطالب آن پارهای از ابهامات تاریخ شخصیتهای ترکمن را برای محققان روشن میسازد. یکی از این ابهامات که تاکنون منتشر نشده است، سلسله انساب سلطان حبی و دیگر عارفان این طایفهی آتای ترکمن است.
شجرهنامهی آتای ترکمن سلسله انساب سلطان حبی را به حضرت عثمان رضیالله عنه میرساند. سلسلهی انساب وی در شجرهنامهی آتا اینگونه آمده است: «… ایمدی حضرت عثماننینگ دوقوز اوغلی بار اردی: بیرینینگ آدی عبدالله اکبر و بیرینینگ آدی … ایمدی بیان عبدالله اکبر، عبدالله اکبرنینگ اوغلی هارون، آنینگ اوغلی عبدالجبار، آنینگ اوغلی عبدالقهار، آنینگ اوغلی عبدالله، آنینگ اوغلی عبدالکریم، آنینگ اوغلی شهابالدین، آنینگ اوغلی نجمالدین… ایمدی نجمالدیننینگ ایکی اوغلی بار اردی: بیرینینگ آدی سعدآتا لقبی اسمحمود آتا و بیرینینگ آدی معروف. آنینگ اوغلی داود، آنینگ اوغلی حسن، آنینگ اوغلی بایزید، آنینگ اوغلی اسکندر، آنینگ اوغلی یحیی، آنینگ اوغلی قیصر، آنینگ اوغلی مراد، آنینگ اوغلی سلیمان آتا رحمه الله علیه. سلیمان آتانینگ ایکی اوغلی بار اردی: بیرینینگ آدی سوجوکلوک ابراهیم آتا اردی و بیرینینگ (آدی) محب آتا اردی.
سوجوکلوک ابراهیم آتانینگ اوغلی سلطان قطب الاقطاب حکیم سلیمان آتا علیه الرحمه اردی. حکیم تیب حضرت خواجه احمد یسوی (دین) طریقت بابیندا حکمت گؤردی، اول سببدین حکیم آتا تیب آت قوْیدوُلار.
حکیم سلیماننینگ تؤرت اوغلی بار اردی: بیرینینگ آدی اصغر خواجه، و بیرینینگ آدی قوچغار خواجه و بیرینینگ آدی محمود خواجه و بیرینینگ آدی سلطان حبی خواجه اردی، – سلّمهم الله تعالی – اردیلر، تیریک صورتی بیرله غایب بولدولار. شیخ سعد نفس اوغلی توُروُر، سلطان سنجر ماضینینگ اینیسی توُروُر…» (۹)
همانطور که در متن بالا نیز مشاهده میشود، سلسله انساب سلطان حبی به واسطه نوزده تن از پدرانش به حضرت عثمان ذیالنورین رضی الله عنه ختم میشود. در میان این نامها به اسامی شخصیتهایی برمیخوریم که نامشان در تاریخ باقی مانده است و آن گونه که معلوم میشود آنان از نامآوران زمان خود بودهاند. پدر سلطان حبی، حکیم سلیمان آتای باقیرغانی (۵۸۲ هجری) سومین و مشهورترین خلیفهی سر سلسلهی طریقت یسویه خواجه احمد (فوت ۵۶۲ هجری) است که پس از فوت پیر خود راه وی را ادامه میدهد. شرح کامل زندگانی وی را در فصلنامهی یاپراق آوردهایم .(۱۰)
دیگر شخصیتهای شجرهنامه آتای ترکمن را انشاءا… در مقالهای جداگانه بررسی خواهیم کرد.
مزار سلطان حبّی و گزارشی کوتاه از آن
آن گونه که از شواهد بر میآید و عقیدهی عموم مردم بر آن تأکید دارد این است که سلطان حبی به اولیای غایب پیوسته است. ما در همین اواخر شنیدیم که زیارتگاهی در منطقه قرق جنگل گلستان وجود دارد که مزار سلطان حبی است.
در تاریخ ۲۸/۷/۷۹ بازدید و زیارتی از مزار سلطان حبی توسط نگارنده و همکاران انجام گرفت. سلطان حبی در بلندترین نقطه شمال جنگل گلستان در حد فاصل جنگل گلستان و منطقه گلیداغ قرار دارد. مزار سلطان حبی، در کومهای سنگی قرار دارد. در طرف غرب آن دو کومه دیگر با درب مستقیم به عنوان مهمانسرا توسط زائرین ساخته شده است. چند تکه چوب حکاکی شدهی قدیمی در روی مزار سلطان حبی قرار دارد. سقف کومهها را پوشانیدهاند و فقط یکی از ستونها نقش حکاکیهای قدیمی اسلامی را بر روی خود دارد. مزار حبی را با تخته سنگهای بزرگ درست کردهاند که نمایی همچون سنگهای دیوار اتاق دارد. مزار سلطان حبی را محلیها «مرغزار اولیا» نیز میگویند و دو قله آن طرفتر در جانب شمال غربی کوه «گلعذار اولیا» قرار دارد که به روایت مردم مزار خواهر سلطان حبی است.
در جنوب سلطان حبی، قلهی «محمد زمان» (نشین)، در جنوب شرقی قلهی «یکه بارماق»، در شرق «دویه اؤرکوجی» (کوهان شتر) (دیوار کجی) و در غرب قلهی «صوفی قوْتچی» یا «صوفی قوْرچی» قرار دارد.
دورتادور سلطان حبی مزار مسلمین قرار دارد که به زمانهای بسیار قدیم احتمالاً به زمان سلطان حبی مربوط است. قدمت سنگ مزارها از زندگی و وجود تمدن در دوران گذشته حکایت دارد.
هنوز نیز زوار از روستاهای گلیداغ، لؤهوندور، یانبولاق، یل چشمه و بهکده به اینجا میآیند. برخی عقیده دارند که اینجا محل عروج سلطان و برخی دیگر محل عبادت و زندگی وی است. احتمال اینکه وی عروج کرده باشد و تاکنون زنده باشد، کم است. این روایت احتمالاً از شجرهنامهی آتا نشأت میگیرد. (۱۱)
با توجه به وفات پدر سلطان در سال ۵۸۲ هجری، احتمال میرود که وی چند سال پیش از این تاریخ به آنجا مهاجرت کرده باشد. احتمالاً بعد از آمدن سلطان حبی به آنجا، مردم به دور وی گرد آمده و محلی مسکونی در آنجا تشکیل داده باشند. تحقیقات گستردهتر باستانشنان اینگونه ابهامات را از بین خواهد برد.
رسالهی سلطان حبی
در بارهی زندگانی وی رسالهای برای ما به یادگار مانده است. این رساله بر خلاف «رسالهی حکیم آتا» که کتابی است منظوم و منثور، فقط به صورت شعر در قالب مثنوی بیان شده است. از این رساله بجز یک ورق، چیز دیگری در دست نگارنده مقاله وجود ندارد. با توجه به گستردگی نام وشهرت سلطان حبی در میان ترکمنان، امید میرود که رسالهی وی در آیندهای نزدیک یافت شود. اکنون چند بیت از این کتاب را میآوریم که به یکی از کراماتِ وی اشاره دارد:
بسم الله تیـب أر حـبی، بیــــر دریـنی اوردولار
بایاغــی تک اول سیغیر، تـوروب یؤروبــردیلر
سلطان حبی ولـینینگ، آیاقـلارین اؤپـــــدولـر
رخصت آلیـب اول سـیغیر، اوتـلاغالی گیــتدیلر
اوشول وقتدا سلیمان، باسین یرگه قویــــدولار
اؤز اوغلونینگ ایشیگه حیران بولوب تــوردولار
عارف بولوب بیز ایکهو ایـل خلقینی ییغماسمیز
شاخ چیقاردیق بیز ایکهو بیر قازانغا سیغماسمیز
بو سؤزنی سیز آیتینگـــیز گیـتر یولنی سورالی
سیز تورونگیز جان بابام بیز غریبلار یؤرألــــی
تقصیر دییبـــان أر حبی توروب یـؤری بردیلر
انه اوغول ایکیسی اول حجرأگه گیــــــردیلـــر
عـــنبر انه حجرأنینگ ایشــــــیکلـرین آلدیلار
غایــــب بولوپ حـــــبینینگ لباسلاری قالدیلار
سلیماننی سورسانگیز خواجه احمدگه نایبدیـر
سلطان حبی شول وقتدا تیریک یؤرگن ]غایبدیر[
صبح صادق بولغاندا عـــنـبـر انـــــه توردولار
گؤرهی دییبان اوغلونی اول حجرأگه گیردیلـــر
اوغلون تاپمای انهسی آلیپ چیقدی لــــــباسین
فـــــــریـــاد قــــیلیپ آییتدی خداییغا ثناسین
سلطان حبی جان بالام قایدا غایب بولدونگ سـن
من شکسته غریبنی ایمدی نامید قویدونـگ سـن
تیری غایب بالامنی ایمدی کیمدن ســــــورایین
غایب بولغان بالامدان
…………………………..
غایبدان آواز گلدی سلطان حبی تیریک دیـــــر
خضر بیرله الیاسغا بیرله ……………………………
هـیـچ اولـیـا تاپـــمادی بــو دنیــانینگ میدارین
غایبدان سؤز اشیتدی کؤنگلی تاپدی قـــــرارین(۱۲)
ترجمه: «حبی خواجه بسم الله گفت و به یکی از پوستها ضربهای زد. گاو همچون زمانی که زنده بود بلند شد و به راه افتاد. آن گاو به پاهای سلطان حبی بوسه زد، رخصت خواست. گاو میچرید و میرفت. در آن وقت حکیم سلیمان آتا سر بر زمین نهاد و از کرامت فرزند خود حیران ماند. حکیم آتا گفت: ما عارف هستیم و بدین گونه مردم را نمیتوانیم دور خود جمع کنیم. ما همچون دو کلهی قوچ هستیم که در یک دیگ نمیتوانیم بجوشیم. سلطان حبی گفت: پس ای پدر بزرگوار! من میروم. سلطان حبی از جای برخواست و با مادر به راه افتاد. هر دو داخل حجرهای شدند. عنبر انه، مادر وی، درب حجره را گرفت. سلطان حبی غایب شد و فقط لباسهایش ماند. حکیم سلیمان آتا، نایب خواجه احمد یسوی است. سلطان حبی اکنون غایب است و زنده میباشد. صبح صادق، عنبر انه از خواب برخواست و برای دیدن فرزندش رفت. فرزند خود را نیافت، لباس سلطان را بر دست گرفت و فریادزنان ا گفت: ای فرزندم، سلطان حبی، کجا غایب شدهای. من غریب و شکسته دل را ناامید رها کردهای. سراغ فرزند غایبم را از چه کسی بگیرم. ندایی از غایب آمد: سلطان حبی زنده است، او با خضر و الیاس همراه گشته است. هیچ یک از اولیا در این دنیا طاقت نیاوردند. چون مادر این سخن از غایب شنید، دلش آرام گرفت.»
نام سلطان حبی در ادبیات ترکمن
آنگونه که سلطان حبی در میان ترکمنان مشهور است، چنین به نظر میرسد که نام وی نیز در آثار ادبی پیدا شود. تاکنون تحقیق گستردهای در این مورد انجام نگرفته است، ولی نام وی با توجه به محدودیت منابع موجود، فقط در داستان «یوسف و احمد» اثر قربانعالی معروفی» (۱۸۱۰-۱۷۳۵م) شاعر شهیر ترکمن یافت شد. در این کتاب آمده است:
سانـگا یـار بولوپـدیر حضرت عـلی
دارغان بابا بیلن اول ســلمان ولی
سلطان محمود بیلن سلطان أر حبی
چلتنلرینگ بیری تورار، جان بالام (۱۳)
زیرنویسها:
۱٫ Turkestan Down to the Mongol invasion، و. بارتولد، به نقل از نخستین متصوفین ادبیات ترک، پروفسور فواد کوپرولو، چاپ پنجم، آنکارا، انتشارات آریسان، ۱۹۸۴، ص ۷۶٫
۲٫ دیوان حکمت، خواجه احمد یسوی، به کوشش دکتر حیاتی بیجه، آنکارا، ترکیه دیانت وقفی یایینلاری/ ۱۱۹، ۱۹۹۳، مقدمه ص XVIو XV.
۳٫ شجره نامهی طایفهی آتای ترکمن، دست نوشته طاغننیازشیخ (فوت ۱۳۲۵هـ.ق)، مقدمه و تصحیح محمود عطاگزلی (آماده چاپ).
۴٫ رشحات عین الحیات، مولانا فخرالدین علی بن حسین واعظ کاشفی (۸۶۷-۹۳۹ هجری)، با مقدمه و تصحیحات و حواشی و تعلیقات دکتر علی اصغر معینیان، شهریور ۱۳۵۶، انشتارات بنیاد نیکوکاری نوریانی، پاورقی ص ۲۲؛ و ترجمهی ترکی رشحات، ص ۱۶ به نقل از نخستین متصوفین ادبیات ترک، پاورقی ص ۸۸؛ مذکر احباب، ج ۵، ص ۵۳۴، به نقل از «به نقل از نخستین متصوفین ادبیات ترک، پاورقی ص ۸۸٫
۵٫ همان مأخذ.
۶٫ نخستین متصوفین ادبیات ترک، پروفسور فواد کوپرولو، چاپ پنجم، آنکارا، انتشارات آریسان، ۱۹۸۴، صص ۹۱-۹۰٫
۷٫ شجره نامهی طایفهی آتای ترکمن.
۸٫ دیوان حکمت، حکیم سلیمان آتا باقیرغانی، به کوشش محمود عطاگزلی، شعر «تابماس منأ».
۹٫ شجره نامهی طایفهی آتای ترکمن.
۱۰٫ فصلنامهی یاپراق، سال اول، شماره ۲ و ۳، پاییز ۱۳۷۷، صص ۱۶ الی ۲۱٫
۱۱٫ شجره نامهی طایفهی آتای ترکمن.
۱۲٫ورقهای به جای مانده از رسالهی سلطان حبی.
۱۳٫یوسف و احمد، معروفی، قربانعالی، به کوشش مراددوردی قاضی، ویرایش محمود عطاگزلی، انتشارات جلوه، چاپ اول ۱۳۷۷، ص ۸۰٫
سایت آیغیت
پاسخی بگذارید